جوان آنلاین: هجدهمین دوره جام ملتهای آسیا در حالی با قهرمانی قطر به پایان رسید که شاهد تغییرات گسترده در فوتبال قاره کهن بودیم. این رقابتها حالا دیگر مدعیان تازهای پیدا کرده است و اینطور نیست که قدرتهای قدیمی بتوانند به سادگی کار خود را پیش ببرند و خود را از قبل قهرمان بنامند. کارشناسان فوتبال بر این باورند که فوتبال آسیا در حال پوستاندازی و حرکت سریع رو به جلو برای عقب نماندن از فوتبال جهان است. جلال چراغپور، کارشناس و مربی فوتبال ایران در گفتگو با «جوان» چگونگی تغییرو تحول در فوتبال آسیا را توضیح میدهد.
تغییر در فوتبال چگونه شکل میگیرد؟
هر ۱۰ سال به ۱۰ سال تغییراتی بنیادین در فوتبال دنیا اتفاق میافتد، اما یک باره این اتفاق رخ نمیدهد، یعنی این طور نیست که تا سال نهم یک شکل باشد و سال دهم تغییر کند بلکه یک پروسه ۱۰ ساله است. وقتی شروع میشود در یک جایی به اوج خود میرسد. فوتبال آسیا داشت در رخوت، سستی و بیتحرکی بسیار رنجآوری زندگی میکرد. چندین سال اینطور بود و هیچ توجهی به اروپا و دنیا نداشت؛ همانطور استوپ میکردند که ۲۰ سال پیش استوپ میکردند، همانطور پاس میدادند که ۲۰ سال پیش پاس میدادند، همان اندازه میدویدند که ۲۰ سال پیش میدویدند، همان قدر استارت میزدند و انفجاری بازی میکردند که ۲۰ سال پیش استارت میزدند و انفجاری بازی میکردند، همانقدر تمایل به بازی رو به عقب داشتند که ۲۰ سال پیش هم داشتند. ۲۰ سال پیش هم همین تمایل را داشتند. ما تمایلات جدید و تفکرات جدید به فوتبال دینامیک در آسیا نمیدیدیم و فوتبال آسیا استاتیک بود.
چه تفاوتهایی با قبل کرد، با توجه به تغییراتی که گفتید در فوتبال دنیا هر ۱۰ سال یک بار رخ میدهد و فوتبال آسیا نداشت، در جام ملتهای قطر شاهد این تغییرات بودیم؟
سؤال شما را من اینطور جواب میدهم که خود بازیکنان در زمین بازی نمیتوانند تحولات ۱۰ ساله، چهارساله، پنج ساله به وجود بیاورند. بازیکنان باید تحت فرامینی این تغییرات را ایجاد کنند که مربیان میدهند. ذهن مربیان وقتی تحت تأثیر انفجار یا تغییرات ۱۰ ساله قرار میگیرد، آنچه در ذهن دارد را به تمرین تبدیل میکند و تمرینات را به کوچینگ میگذارد و داخل کوچینگها، دستورات لازمه را میدهد. در جام ملتهای قطر این تحولها در عراق، قطر، اردن و حتی در فوتبال سوریه مقابل ما به چشم خورد و این تحولات در کشورهای درجه ۲ و ۳ آسیا، کشورهایی مثل کره، ژاپن و استرالیا را سورپرایز کرد. آنها انتظار نداشتند، مثلاً قطر با سه پاس، به الگوی حملهای برسد و فکر میکردند دستاوردهایشان منحصربهفرد است و فقط به خودشان اختصاص دارد، اما ناگهان چند مربی و بازیکنان جوانتر ۲۰- ۱۹ ساله به میدان آمدند؛ بازیکنانی که از امیدها به تیم بزرگسالان رسیده بودند؛ امیدهایی که اکثر مربیان آنها اروپایی و زیربنایی بودند و توانستند همه را متعجب کنند. همچنین این تیمها وقتی مقابل تیمهایی، چون ایران قرار گرفتند که فوتبال آن برای ۱۰ سال گذشته است، موفق شدند نتیجه لازم را بگیرند، اما در عوض تیم ایران همچنان در همان ۱۰ سال گذشته باقی مانده بود. قدیمیترین و سنتیترین تیم این جام تیم ما بود، با اینکه از لحاظ اسم و اندازه بازیکنان، اولین تیم جام و جزو بهترینها بودیم. مثلاً دو تا سانفوروارد ما در مغز اروپا بازی میکردند، یکی ایتالیا و یکی دیگر پرتغال. اون یکی، هلند بازی میکند، آن یکی، دانمارک بازی میکند، اما اینها انفرادی، اینطور بودند، یعنی تکبهتک آن نفراتی که گفتید، در تیمهای اروپایی خود نقش یک دکمه روی کتی مدرن را بازی میکنند و در تیم ملی نقش دکمهای روی یک کت قدیمی را بازی میکنند.
متأسفانه گاهی به نظر میرسید بازیکنان ما اگر خطا نمیکردند، نمیتوانستند به حریف برسند، این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
بله. این باید بررسی شود که چرا بازیکنان ما نمیرسیدند. چرا شجاع خلیلزاده باید از سمت چپ، بیاید گوشه سمت راست بزند و اخراج هم بشود. چرا؟ کنعانیزادگان کجا بود؟ چرا باید پشت کنعانیزادگان اینقدر خالی باشد که دفاع وسط دونفره ما، تازه اگر سه دفاعه بازی میکردیم، میگفتیم خب عیبی ندارد، دفاع وسط جلو کشیده، اما وقتی دو دفاعه بازی میکنیم باید توان رفت و برگشت را داشته باشیم.
نقش دفاع خطی و عمودی در این میان چیست، به نظر میرسد ما در این مسئله هم مشکل داریم؟
بله، دقیقاً، ما میخواهیم با دفاع عرضی برسیم به حمله عمودی، خب معلوم است وقتی شما افقی به سمت حمله عمودی میروید، نهایتاً میتوانید قطع کنید نه مهار، چون نمیرسید که بخواهید مهار کنید، در حالی که حمله عمودی، دفاع عمودی دارد، کوچینگ دارد، آدمهایش مشخص هستند. فشار معلوم است. چرا هیچ تیمی به این شکل جا نمیماند که ما ماندیم.
یعنی میتوانیم بگوییم تیمهایی که در این جام سایرین را شگفتزده و سورپرایز کردند، در مسیر این تحول ۱۰ساله قدم برداشته بودند، درست است؟ به همین دلیل هم توانستند بازیهای متفاوتی را به نمایش بگذارند؟
شما نگاه کنید ویتنام، تیم فیلیپ تروسیه، چطور بازی میکرد. این مربی ۱۰ سال پیش رفت ژاپن را درست کرد و حالا آمده سراغ ویتنام، اما خب ویتنام که یکشبه نمیتواند دچار تحول شود. رفته از فرانسه یک مربی سازنده آورده تا بتواند تغییراتی که باید را قدمبهقدم ایجاد کند یا ازبکستان با سرکوکاتانیچ یوگوسلاو- اسلونی، دنبال تغییر است یا مثلاً کره که کلنیزمن را آورده، در واقع این تیمها مغز استخدام کردهاند نه سرمربی، ولی ما، مجزای مجزا بودیم و کل دانش در گردش این هشت ستارهای که داشتیم، جوابگوی تحول آسیا نبود.
چون مغزی که بالا سر تیم بود، برای ۱۰ سال پیش بود.
درست است. خب اینها باید از کجا این سواد و آموزش را بگیرند. وقتی کمیته آموزش ما ۲۲ سال ثابت با یک نفر پیش میرود، از کجا قرار است دانش جدید ارائه دهد؟ الان ما ۲۰۰ مدرس داریم. ۲ هزار مربی A داریم، ۹ هزار مربی B، ۲۱ هزار مربی C داریم، ۵۰ هزار مربی D داریم، همه را در یک سال جمع کنید، یک سؤال از آنها بپرسید. بگویید آرایش ۲- ۴- ۴ در مقابل ۱- ۳- ۲- ۴، دفاع عمودی راستش را ترسیم کنید. اول میپرسند دفاع عمودی چیست. من خودم جایی مطرح کردم، یکی گفت: خب هر کسی که رویش به دروازه حریف باشد، میشود دفاع عمودی. مدرس هم بود. فوتبال استاتیک آسیا که سالها با همین وضعیت پیش رفته بود، در جام ملتهای قطر نشان داد به سمت یک فوتبال دینامیک قدم برداشته، است، حتی اگر مثل فوتبال روز دنیا آن تحول اساسی را خیلی مشهود ارائه نکرده باشد، اما قدم برداشتن به سمت فوتبال دینامیک ملموس بود.
ممکن است چند مصداق از تحول در فوتبال را نام ببرید؟
دقیقاً این چیزی است که باید بدانیم؛ اینکه چه چیزهای باید متحول شود تا فوتبال ما در آسیا متحول شود. وقتی شما به عنوان بیننده در حال تماشای فوتبال هستید، چه چیزی میخواهید تماشا کنید؟ آیا زمین خوردن تماشا دارد؟ آیا برخورد دو نفر به هم، نگاه کردن دارد؟ آیا پاسهای لورفته متعدد، زیبایی و دیدن دارد؟ آیا پاس رو به عقب مداوم، آن هم با اولین مشکل، دیدن دارد؟